در سایه همهگیری کووید-۱۹، بهداشت عمومی جهانی با چالشهای بیسابقهای روبرو است. با این حال، دقیقاً در چنین بحرانی است که علم و فناوری پتانسیل و قدرت عظیم خود را نشان دادهاند. از زمان شیوع این بیماری همهگیر، جامعه علمی جهانی و دولتها برای توسعه و ترویج سریع واکسنها همکاری نزدیکی داشتهاند و به نتایج قابل توجهی دست یافتهاند. با این حال، مسائلی مانند توزیع نابرابر واکسنها و عدم تمایل عمومی کافی برای دریافت واکسن، هنوز هم مبارزه جهانی علیه این بیماری همهگیر را مختل میکند.
قبل از همهگیری کووید-۱۹، آنفولانزای ۱۹۱۸ شدیدترین شیوع بیماری عفونی در تاریخ ایالات متحده بود و آمار مرگ و میر ناشی از این همهگیری کووید-۱۹ تقریباً دو برابر آنفولانزای ۱۹۱۸ بود. همهگیری کووید-۱۹ پیشرفت فوقالعادهای در زمینه واکسنها ایجاد کرده است، واکسنهای ایمن و مؤثری را برای بشریت فراهم کرده و توانایی جامعه پزشکی را در واکنش سریع به چالشهای بزرگ در مواجهه با نیازهای فوری بهداشت عمومی نشان داده است. نگرانکننده است که در زمینه واکسن ملی و جهانی، از جمله مسائل مربوط به توزیع و تجویز واکسن، وضعیت شکنندهای وجود دارد. تجربه سوم این است که مشارکت بین شرکتهای خصوصی، دولتها و دانشگاهها برای ترویج توسعه سریع واکسن کووید-۱۹ نسل اول بسیار مهم است. بر اساس این درسهای آموخته شده، سازمان تحقیقات و توسعه پیشرفته زیستپزشکی (BARDA) به دنبال حمایت برای توسعه نسل جدیدی از واکسنهای بهبود یافته است.
پروژه NextGen یک طرح ۵ میلیارد دلاری است که توسط وزارت بهداشت و خدمات انسانی تأمین مالی شده است و هدف آن توسعه نسل بعدی راهحلهای مراقبتهای بهداشتی برای کووید-۱۹ است. این طرح از آزمایشهای فاز ۲b دوسوکور و کنترلشده فعال برای ارزیابی ایمنی، اثربخشی و ایمنیزایی واکسنهای آزمایشی نسبت به واکسنهای تأیید شده در جمعیتهای قومی و نژادی مختلف پشتیبانی خواهد کرد. ما انتظار داریم که این پلتفرمهای واکسن برای سایر واکسنهای بیماریهای عفونی نیز قابل استفاده باشند و آنها را قادر سازند تا به سرعت به تهدیدات سلامتی و ایمنی آینده پاسخ دهند. این آزمایشها شامل ملاحظات متعددی خواهد بود.
هدف اصلی آزمایش بالینی فاز 2b پیشنهادی، بهبود بیش از 30 درصدی اثربخشی واکسن در یک دوره مشاهده 12 ماهه در مقایسه با واکسنهای تأیید شده قبلی است. محققان اثربخشی واکسن جدید را بر اساس اثر محافظتی آن در برابر کووید-19 علامتدار ارزیابی خواهند کرد. علاوه بر این، به عنوان یک هدف ثانویه، شرکتکنندگان به صورت هفتگی با سواب بینی خودآزمایی میکنند تا دادههایی در مورد عفونتهای بدون علامت به دست آورند. واکسنهایی که در حال حاضر در ایالات متحده موجود هستند، مبتنی بر آنتیژنهای پروتئین اسپایک هستند و از طریق تزریق عضلانی تجویز میشوند، در حالی که نسل بعدی واکسنهای کاندید بر روی پلتفرم متنوعتری، از جمله ژنهای پروتئین اسپایک و مناطق حفاظتشدهتر ژنوم ویروس، مانند ژنهای کدکننده نوکلئوکپسید، غشاء یا سایر پروتئینهای غیرساختاری، تکیه خواهند کرد. پلتفرم جدید ممکن است شامل واکسنهای ناقل ویروسی نوترکیب باشد که از ناقلهایی با/بدون توانایی تکثیر استفاده میکنند و حاوی ژنهای کدکننده پروتئینهای ساختاری و غیرساختاری SARS-CoV-2 هستند. واکسن mRNA خودتقویتکننده نسل دوم (samRNA) یک شکل فناوری نوظهور است که میتواند به عنوان یک راهحل جایگزین ارزیابی شود. واکسن samRNA، همانندسازهایی را که توالیهای ایمنیزای انتخابشده را در نانوذرات لیپیدی حمل میکنند، کدگذاری میکند تا پاسخهای ایمنی تطبیقی دقیقی را ایجاد کند. مزایای بالقوه این پلتفرم شامل دوزهای پایینتر RNA (که میتواند واکنشپذیری را کاهش دهد)، پاسخهای ایمنی طولانیتر و واکسنهای پایدارتر در دمای یخچال است.
تعریف همبستگی محافظت (CoP) یک پاسخ ایمنی تطبیقی هومورال و سلولی خاص است که میتواند در برابر عفونت یا عفونت مجدد با عوامل بیماریزای خاص محافظت ایجاد کند. آزمایش فاز 2b، CoP های بالقوه واکسن کووید-19 را ارزیابی خواهد کرد. برای بسیاری از ویروسها، از جمله کروناویروسها، تعیین CoP همیشه یک چالش بوده است زیرا اجزای متعدد پاسخ ایمنی برای غیرفعال کردن ویروس با هم کار میکنند، از جمله آنتیبادیهای خنثیکننده و غیر خنثیکننده (مانند آنتیبادیهای آگلوتیناسیون، آنتیبادیهای رسوبی یا آنتیبادیهای تثبیت مکمل)، آنتیبادیهای ایزوتایپ، سلولهای T CD4+ و CD8+، عملکرد مؤثر آنتیبادی Fc و سلولهای حافظه. به طور پیچیدهتر، نقش این اجزا در مقاومت در برابر SARS-CoV-2 ممکن است بسته به محل آناتومیک (مانند گردش خون، بافت یا سطح مخاط تنفسی) و نقطه پایانی در نظر گرفته شده (مانند عفونت بدون علامت، عفونت علامتدار یا بیماری شدید) متفاوت باشد.
اگرچه شناسایی CoP همچنان چالش برانگیز است، نتایج آزمایشهای واکسن پیش از تأیید میتواند به تعیین کمیت رابطه بین سطح آنتیبادی خنثیکننده در گردش و اثربخشی واکسن کمک کند. چندین مزیت CoP را شناسایی کنید. یک CoP جامع میتواند مطالعات پل ایمنی روی پلتفرمهای واکسن جدید را سریعتر و مقرونبهصرفهتر از آزمایشهای بزرگ کنترلشده با دارونما کند و به ارزیابی توانایی محافظتی واکسن در جمعیتهایی که در آزمایشهای اثربخشی واکسن گنجانده نشدهاند، مانند کودکان، کمک کند. تعیین CoP همچنین میتواند مدت زمان ایمنی پس از عفونت با سویههای جدید یا واکسیناسیون علیه سویههای جدید را ارزیابی کند و به تعیین زمان نیاز به تزریقهای تقویتی کمک کند.
اولین گونه Omicron در نوامبر ۲۰۲۱ ظاهر شد. در مقایسه با گونه اصلی، تقریباً ۳۰ اسید آمینه جایگزین شده است (از جمله ۱۵ اسید آمینه در پروتئین اسپایک)، و بنابراین به عنوان گونه نگران کننده تعیین میشود. در اپیدمی قبلی ناشی از گونههای متعدد کووید-۱۹ مانند آلفا، بتا، دلتا و کاپا، فعالیت خنثیسازی آنتیبادیهای تولید شده توسط عفونت یا واکسیناسیون علیه گونه Omikjon کاهش یافت، که باعث شد Omikjon ظرف چند هفته جایگزین ویروس دلتا در سطح جهان شود. اگرچه توانایی تکثیر Omikrón در سلولهای تنفسی تحتانی در مقایسه با گونههای اولیه کاهش یافته است، اما در ابتدا منجر به افزایش شدید میزان عفونت شد. تکامل بعدی گونه Omicron به تدریج توانایی آن را در فرار از آنتیبادیهای خنثیکننده موجود افزایش داد و فعالیت اتصال آن به گیرندههای آنزیم تبدیلکننده آنژیوتانسین ۲ (ACE2) نیز افزایش یافت که منجر به افزایش میزان انتقال شد. با این حال، بار شدید این گونهها (از جمله فرزندان JN.1 از BA.2.86) نسبتاً کم است. ایمنی غیر هومورال ممکن است دلیل شدت کمتر بیماری در مقایسه با موارد انتقال قبلی باشد. بقای بیماران کووید-۱۹ که آنتیبادیهای خنثیکننده تولید نکردهاند (مانند بیمارانی که کمبود سلولهای B ناشی از درمان داشتهاند) اهمیت ایمنی سلولی را بیشتر برجسته میکند.
این مشاهدات نشان میدهد که سلولهای T حافظهای مختص آنتیژن در مقایسه با آنتیبادیها، کمتر تحت تأثیر جهشهای فرار پروتئین اسپایک در سویههای جهشیافته قرار میگیرند. به نظر میرسد سلولهای T حافظهای قادر به تشخیص اپیتوپهای پپتیدی بسیار حفاظتشده روی دامنههای اتصال گیرنده پروتئین اسپایک و سایر پروتئینهای ساختاری و غیرساختاری کدگذاری شده ویروسی هستند. این کشف ممکن است توضیح دهد که چرا سویههای جهشیافته با حساسیت کمتر به آنتیبادیهای خنثیکننده موجود ممکن است با بیماری خفیفتری مرتبط باشند و به ضرورت بهبود تشخیص پاسخهای ایمنی با واسطه سلول T اشاره میکند.
دستگاه تنفسی فوقانی اولین نقطه تماس و ورود ویروسهای تنفسی مانند ویروسهای کرونا است (اپیتلیوم بینی غنی از گیرندههای ACE2 است)، جایی که پاسخهای ایمنی ذاتی و اکتسابی رخ میدهد. واکسنهای عضلانی موجود فعلی توانایی محدودی در القای پاسخهای ایمنی مخاطی قوی دارند. در جمعیتهایی با میزان واکسیناسیون بالا، شیوع مداوم سویههای مختلف میتواند فشار انتخابی بر سویههای مختلف وارد کند و احتمال فرار ایمنی را افزایش دهد. واکسنهای مخاطی میتوانند هم پاسخهای ایمنی مخاطی تنفسی موضعی و هم پاسخهای ایمنی سیستمیک را تحریک کنند، انتقال در جامعه را محدود کرده و آنها را به یک واکسن ایدهآل تبدیل کنند. سایر روشهای واکسیناسیون شامل داخل پوستی (پچ میکرواری)، خوراکی (قرص)، داخل بینی (اسپری یا قطره) یا استنشاقی (آئروسل) است. ظهور واکسنهای بدون سوزن ممکن است تردید نسبت به واکسنها را کاهش داده و پذیرش آنها را افزایش دهد. صرف نظر از رویکرد اتخاذ شده، سادهسازی واکسیناسیون، بار کاری کارکنان مراقبتهای بهداشتی را کاهش میدهد و در نتیجه دسترسی به واکسن را بهبود میبخشد و اقدامات واکنش به همهگیری در آینده را تسهیل میکند، به ویژه هنگامی که اجرای برنامههای واکسیناسیون در مقیاس بزرگ ضروری است. اثربخشی واکسنهای یادآور تکدوز با استفاده از قرصهای واکسن روکشدار رودهای و مقاوم در برابر دما و واکسنهای داخل بینی با ارزیابی پاسخهای IgA اختصاصی آنتیژن در مجاری گوارشی و تنفسی ارزیابی خواهد شد.
در آزمایشهای بالینی فاز ۲b، نظارت دقیق بر ایمنی شرکتکنندگان به همان اندازه بهبود اثربخشی واکسن اهمیت دارد. ما به طور سیستماتیک دادههای امنیتی را جمعآوری و تجزیه و تحلیل خواهیم کرد. اگرچه ایمنی واکسنهای کووید-۱۹ به خوبی اثبات شده است، اما ممکن است پس از هر واکسیناسیونی واکنشهای جانبی رخ دهد. در آزمایش NextGen، تقریباً ۱۰۰۰۰ شرکتکننده تحت ارزیابی ریسک واکنشهای جانبی قرار خواهند گرفت و به طور تصادفی برای دریافت واکسن آزمایشی یا واکسن دارای مجوز با نسبت ۱:۱ اختصاص داده میشوند. ارزیابی دقیق واکنشهای جانبی موضعی و سیستمیک، اطلاعات مهمی از جمله میزان بروز عوارضی مانند میوکاردیت یا پریکاردیت را ارائه میدهد.
یک چالش جدی که تولیدکنندگان واکسن با آن مواجه هستند، لزوم حفظ قابلیتهای واکنش سریع است. تولیدکنندگان باید بتوانند صدها میلیون دوز واکسن را ظرف ۱۰۰ روز از زمان شیوع بیماری تولید کنند که این نیز هدفی است که توسط دولت تعیین شده است. با ضعیف شدن همهگیری و نزدیک شدن به دوره وقفه همهگیری، تقاضای واکسن به شدت کاهش مییابد و تولیدکنندگان با چالشهایی در رابطه با حفظ زنجیرههای تأمین، مواد اولیه (آنزیمها، لیپیدها، بافرها و نوکلئوتیدها) و قابلیتهای پر کردن و فرآوری مواجه خواهند شد. در حال حاضر، تقاضا برای واکسنهای کووید-۱۹ در جامعه کمتر از تقاضا در سال ۲۰۲۱ است، اما فرآیندهای تولیدی که در مقیاسی کوچکتر از «همهگیری کامل» عمل میکنند، هنوز باید توسط مقامات نظارتی تأیید شوند. توسعه بالینی بیشتر نیز نیاز به تأیید از سوی مقامات نظارتی دارد که ممکن است شامل مطالعات سازگاری بین دستهای و برنامههای اثربخشی فاز ۳ بعدی باشد. اگر نتایج آزمایش برنامهریزیشده فاز ۲b خوشبینانه باشد، خطرات مربوط به انجام آزمایشهای فاز ۳ را تا حد زیادی کاهش میدهد و سرمایهگذاری خصوصی را در چنین آزمایشهایی تحریک میکند و در نتیجه به طور بالقوه به توسعه تجاری دست مییابد.
مدت زمان وقفه فعلی در همهگیری هنوز مشخص نیست، اما تجربیات اخیر نشان میدهد که این دوره نباید هدر برود. این دوره فرصتی را برای ما فراهم کرده است تا درک مردم از ایمونولوژی واکسن را گسترش دهیم و اعتماد و اطمینان به واکسنها را برای هرچه بیشتر مردم بازسازی کنیم.
زمان ارسال: ۱۷ آگوست ۲۰۲۴




