بنر_صفحه

اخبار

اثر دارونما به احساس بهبود سلامت در بدن انسان به دلیل انتظارات مثبت هنگام دریافت درمان ناکارآمد اشاره دارد، در حالی که اثر ضد دارونمای مربوطه، کاهش اثربخشی ناشی از انتظارات منفی هنگام دریافت داروهای فعال یا بروز عوارض جانبی ناشی از انتظارات منفی هنگام دریافت دارونما است که ممکن است منجر به وخامت وضعیت شود. آنها معمولاً در درمان و تحقیقات بالینی وجود دارند و می‌توانند بر اثربخشی و نتایج بیمار تأثیر بگذارند.

اثر دارونما و اثر ضد دارونما، به ترتیب اثراتی هستند که توسط انتظارات مثبت و منفی بیماران از وضعیت سلامتی خود ایجاد می‌شوند. این اثرات می‌توانند در محیط‌های بالینی مختلف، از جمله استفاده از داروهای فعال یا دارونما برای درمان در عمل بالینی یا آزمایش‌ها، اخذ رضایت آگاهانه، ارائه اطلاعات پزشکی مرتبط و انجام فعالیت‌های ارتقاء سلامت عمومی، رخ دهند. اثر دارونما منجر به پیامدهای مطلوب می‌شود، در حالی که اثر ضد دارونما منجر به پیامدهای مضر و خطرناک می‌شود.

تفاوت در پاسخ به درمان و علائم بروز در بین بیماران مختلف را می‌توان تا حدی به اثرات دارونما و ضد دارونما نسبت داد. در عمل بالینی، تعیین فراوانی و شدت اثرات دارونما دشوار است، در حالی که در شرایط آزمایشگاهی، دامنه فراوانی و شدت اثرات دارونما گسترده است. به عنوان مثال، در بسیاری از کارآزمایی‌های بالینی دوسوکور برای درمان درد یا بیماری روانی، پاسخ به دارونما مشابه داروهای فعال است و تا 19٪ از بزرگسالان و 26٪ از شرکت‌کنندگان مسن که دارونما دریافت کردند، عوارض جانبی را گزارش کردند. علاوه بر این، در کارآزمایی‌های بالینی، تا 1/4 از بیمارانی که دارونما دریافت کردند، به دلیل عوارض جانبی، مصرف دارو را متوقف کردند، که نشان می‌دهد اثر ضد دارونما ممکن است منجر به قطع فعال دارو یا عدم رعایت رژیم غذایی شود.

 

مکانیسم‌های نوروبیولوژیکی اثرات دارونما و ضد دارونما
نشان داده شده است که اثر دارونما با آزادسازی بسیاری از مواد، مانند مواد افیونی درون‌زا، کانابینوئیدها، دوپامین، اکسی‌توسین و وازوپرسین مرتبط است. عملکرد هر ماده، سیستم هدف (یعنی درد، حرکت یا سیستم ایمنی) و بیماری‌ها (مانند آرتروز یا بیماری پارکینسون) را هدف قرار می‌دهد. به عنوان مثال، آزادسازی دوپامین در اثر دارونما در درمان بیماری پارکینسون نقش دارد، اما در اثر دارونما در درمان درد مزمن یا حاد نقشی ندارد.

نشان داده شده است که تشدید درد ناشی از تلقین کلامی در آزمایش (یک اثر ضد دارونما) توسط نوروپپتید کوله سیستوکینین واسطه‌گری می‌شود و می‌تواند توسط پروگلوتامید (که یک آنتاگونیست گیرنده نوع A و نوع B کوله سیستوکینین است) مسدود شود. در افراد سالم، این پردردی ناشی از زبان با افزایش فعالیت محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال مرتبط است. داروی بنزودیازپین دیازپام می‌تواند پردردی و بیش‌فعالی محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال را آنتاگونیزه کند، که نشان می‌دهد اضطراب در این اثرات ضد دارونما دخیل است. با این حال، آلانین می‌تواند پردردی را مسدود کند، اما نمی‌تواند بیش‌فعالی محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال را مسدود کند، که نشان می‌دهد سیستم کوله سیستوکینین در بخش پردردی اثر ضد دارونما دخیل است، اما در بخش اضطراب دخیل نیست. تأثیر ژنتیک بر اثرات دارونما و ضد دارونما با هاپلوتیپ‌های پلی‌مورفیسم‌های تک نوکلئوتیدی در ژن‌های دوپامین، اوپیوئید و کانابینوئید درون‌زا مرتبط است.

یک متاآنالیز در سطح شرکت‌کنندگان از 20 مطالعه تصویربرداری عصبی عملکردی شامل 603 شرکت‌کننده سالم نشان داد که اثر دارونما مرتبط با درد تنها تأثیر کمی بر تظاهرات تصویربرداری عملکردی مرتبط با درد (که به عنوان امضاهای درد نوروژنیک شناخته می‌شوند) دارد. اثر دارونما ممکن است در چندین سطح از شبکه‌های مغزی نقش داشته باشد که احساسات و تأثیر آنها بر تجربیات درد ذهنی چند عاملی را تقویت می‌کنند. تصویربرداری مغز و نخاع نشان می‌دهد که اثر ضد دارونما منجر به افزایش انتقال سیگنال درد از نخاع به مغز می‌شود. در آزمایشی که برای آزمایش پاسخ شرکت‌کنندگان به کرم‌های دارونما انجام شد، این کرم‌ها به عنوان عامل درد توصیف شدند و به عنوان گران یا ارزان قیمت برچسب‌گذاری شدند. نتایج نشان داد که مناطق انتقال درد در مغز و نخاع زمانی فعال می‌شوند که افراد انتظار داشتند پس از دریافت درمان با کرم‌های گران قیمت، درد شدیدتری را تجربه کنند. به طور مشابه، برخی آزمایش‌ها درد ناشی از گرما را که می‌تواند توسط داروی قوی افیونی رمیفنتانیل تسکین یابد، آزمایش کرده‌اند. در میان شرکت‌کنندگانی که معتقد بودند رمیفنتانیل قطع شده است، هیپوکامپ فعال شد و اثر ضد دارونما، اثربخشی دارو را مسدود کرد، که نشان می‌دهد استرس و حافظه در این اثر دخیل هستند.

 

انتظارات، نکات زبانی و اثرات چارچوب
رویدادهای مولکولی و تغییرات شبکه عصبی که زمینه‌ساز اثرات دارونما و ضد دارونما هستند، توسط پیامدهای مورد انتظار یا قابل پیش‌بینی آینده آنها میانجی‌گری می‌شوند. اگر انتظار قابل تحقق باشد، انتظار نامیده می‌شود. انتظارات را می‌توان اندازه‌گیری کرد و تحت تأثیر تغییرات در ادراک و شناخت قرار داد. انتظارات را می‌توان به روش‌های مختلفی ایجاد کرد، از جمله تجربیات قبلی از اثرات دارویی و عوارض جانبی (مانند اثرات مسکن پس از مصرف دارو)، دستورالعمل‌های کلامی (مانند اطلاع از اینکه یک داروی خاص می‌تواند درد را تسکین دهد) یا مشاهدات اجتماعی (مانند مشاهده مستقیم تسکین علائم در دیگران پس از مصرف همان دارو). با این حال، برخی از انتظارات و اثرات دارونما و ضد دارونما قابل تحقق نیستند. به عنوان مثال، ممکن است به طور مشروط پاسخ‌های سرکوب‌کننده سیستم ایمنی را در بیمارانی که تحت پیوند کلیه قرار می‌گیرند، القا کنیم. روش اثبات این است که محرک‌های خنثی را که قبلاً با سرکوب‌کننده‌های سیستم ایمنی جفت شده‌اند، به بیماران اعمال کنیم. استفاده از تحریک خنثی به تنهایی نیز تکثیر سلول‌های T را کاهش می‌دهد.

در محیط‌های بالینی، انتظارات تحت تأثیر نحوه توصیف داروها یا «چارچوب» مورد استفاده قرار می‌گیرند. پس از جراحی، در مقایسه با تجویز پنهان که بیمار از زمان تجویز بی‌اطلاع است، اگر درمانی که هنگام تجویز مورفین دریافت خواهید کرد نشان دهد که می‌تواند به طور مؤثر درد را تسکین دهد، مزایای قابل توجهی به همراه خواهد داشت. راهنمایی‌های مستقیم در مورد عوارض جانبی نیز می‌تواند خود-رضایت‌بخش باشد. یک مطالعه شامل بیمارانی بود که برای بیماری قلبی و فشار خون بالا با بتا بلاکر آتنولول تحت درمان قرار گرفتند و نتایج نشان داد که میزان بروز عوارض جانبی جنسی و اختلال نعوظ در بیمارانی که عمداً از عوارض جانبی بالقوه مطلع شده بودند، 31٪ بود، در حالی که میزان بروز در بیمارانی که از عوارض جانبی مطلع نشده بودند، تنها 16٪ بود. به طور مشابه، در میان بیمارانی که به دلیل بزرگ شدن خوش‌خیم پروستات فیناستراید مصرف کردند، 43٪ از بیمارانی که به صراحت از عوارض جانبی جنسی مطلع شده بودند، عوارض جانبی را تجربه کردند، در حالی که در میان بیمارانی که از عوارض جانبی جنسی مطلع نشده بودند، این نسبت 15٪ بود. یک مطالعه شامل بیماران آسم بود که محلول نمکی استنشاقی استنشاق کردند و به آنها اطلاع داده شد که آلرژن‌ها را استنشاق می‌کنند. نتایج نشان داد که حدود نیمی از بیماران دچار مشکلات تنفسی، افزایش مقاومت راه‌های هوایی و کاهش ظرفیت ریه شدند. در میان بیماران آسمی که داروهای منقبض‌کننده برونش استنشاق کردند، افرادی که از وجود داروهای منقبض‌کننده برونش مطلع شده بودند، نسبت به افرادی که از وجود داروهای گشادکننده برونش مطلع شده بودند، دچار دیسترس تنفسی شدیدتر و مقاومت راه‌های هوایی بیشتری شدند.

علاوه بر این، انتظارات ناشی از زبان می‌تواند باعث علائم خاصی مانند درد، خارش و حالت تهوع شود. پس از القای زبان، محرک‌های مربوط به درد با شدت کم می‌توانند به عنوان درد با شدت بالا درک شوند، در حالی که محرک‌های لمسی می‌توانند به عنوان درد درک شوند. انتظارات منفی علاوه بر ایجاد یا تشدید علائم، می‌توانند اثربخشی داروهای فعال را نیز کاهش دهند. اگر اطلاعات نادرستی مبنی بر اینکه دارو به جای تسکین درد، آن را تشدید می‌کند به بیماران منتقل شود، می‌توان اثر مسکن‌های موضعی را مسدود کرد. اگر آگونیست گیرنده 5-هیدروکسی تریپتامین، ریزتریپتین، به اشتباه به عنوان دارونما برچسب گذاری شود، می‌تواند اثربخشی آن را در درمان حملات میگرن کاهش دهد. به طور مشابه، انتظارات منفی همچنین می‌تواند اثر مسکن داروهای افیونی را بر درد القا شده تجربی کاهش دهد.

 

مکانیسم‌های یادگیری در اثرات دارونما و ضد دارونما
هم یادگیری و هم شرطی‌سازی کلاسیک در اثرات دارونما و ضد دارونما دخیل هستند. در بسیاری از موقعیت‌های بالینی، محرک‌های خنثی که قبلاً از طریق شرطی‌سازی کلاسیک با اثرات مفید یا مضر داروها مرتبط بوده‌اند، می‌توانند در آینده بدون استفاده از داروهای فعال، فواید یا عوارض جانبی ایجاد کنند.

برای مثال، اگر نشانه‌های محیطی یا چشایی به طور مکرر با مورفین جفت شوند، همان نشانه‌های استفاده شده با دارونما به جای مورفین، هنوز هم می‌توانند اثرات ضد درد ایجاد کنند. در بیماران پسوریازیس که از دوز کاهش یافته گلوکوکورتیکوئیدها و دارونما (به اصطلاح دارونمای با دوز افزایشی) به صورت دوره‌ای استفاده کردند، میزان عود پسوریازیس مشابه بیمارانی بود که درمان با دوز کامل گلوکوکورتیکوئید دریافت کردند. در گروه کنترل بیمارانی که همان رژیم کاهش کورتیکواستروئید را دریافت کردند اما در فواصل زمانی دارونما دریافت نکردند، میزان عود به اندازه سه برابر گروه درمان با دارونما با دوز ادامه‌دار بود. اثرات شرطی‌سازی مشابهی در درمان بی‌خوابی مزمن و در استفاده از آمفتامین‌ها برای کودکان مبتلا به اختلال بیش‌فعالی کمبود توجه گزارش شده است.

تجربیات درمانی قبلی و مکانیسم‌های یادگیری نیز اثر ضد دارونما را هدایت می‌کنند. در میان زنانی که به دلیل سرطان سینه تحت شیمی‌درمانی قرار می‌گیرند، 30٪ از آنها پس از قرار گرفتن در معرض نشانه‌های محیطی (مانند مراجعه به بیمارستان، ملاقات با کادر پزشکی یا ورود به اتاقی مشابه اتاق تزریق) که قبل از قرار گرفتن در معرض خنثی بودند اما با تزریق مرتبط بوده‌اند، حالت تهوع مورد انتظار را تجربه خواهند کرد. نوزادانی که تحت رگ‌گیری مکرر قرار گرفته‌اند، بلافاصله در هنگام تمیز کردن پوست خود با الکل قبل از رگ‌گیری، گریه و درد را نشان می‌دهند. نشان دادن آلرژن‌ها در ظروف دربسته به بیماران آسم می‌تواند حملات آسم را تحریک کند. اگر مایعی با بوی خاص اما بدون اثرات بیولوژیکی مفید قبلاً با یک داروی فعال با عوارض جانبی قابل توجه (مانند داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای) همراه شده باشد، استفاده از آن مایع با دارونما نیز می‌تواند عوارض جانبی ایجاد کند. اگر نشانه‌های بصری (مانند نور و تصاویر) قبلاً با درد القا شده تجربی همراه بوده‌اند، استفاده از این نشانه‌های بصری به تنهایی نیز می‌تواند در آینده باعث ایجاد درد شود.

دانستن تجربیات دیگران نیز می‌تواند منجر به اثرات دارونما و ضد دارونما شود. مشاهده تسکین درد از دیگران نیز می‌تواند باعث اثر ضد درد دارونما شود که از نظر بزرگی مشابه اثر ضد درد دریافت شده توسط خود فرد قبل از درمان است. شواهد تجربی وجود دارد که نشان می‌دهد محیط اجتماعی و نمایش می‌تواند عوارض جانبی ایجاد کند. به عنوان مثال، اگر شرکت‌کنندگان شاهد گزارش عوارض جانبی دارونما توسط دیگران باشند، پس از استفاده از پماد غیرفعال درد را گزارش کنند یا هوای داخل خانه را به عنوان "بالقوه سمی" استنشاق کنند، می‌تواند منجر به عوارض جانبی در شرکت‌کنندگانی شود که در معرض همان دارونما، پماد غیرفعال یا هوای داخل خانه قرار گرفته‌اند.

گزارش‌های رسانه‌های جمعی و غیرحرفه‌ای، اطلاعات به‌دست‌آمده از اینترنت و تماس مستقیم با سایر افراد دارای علائم، همگی می‌توانند واکنش ضد دارونما را تشدید کنند. به‌عنوان‌مثال، میزان گزارش واکنش‌های نامطلوب به استاتین‌ها با شدت گزارش‌های منفی در مورد استاتین‌ها همبستگی دارد. یک مثال واضح وجود دارد که در آن تعداد عوارض جانبی گزارش‌شده پس از آنکه گزارش‌های منفی رسانه‌ای و تلویزیونی به تغییرات مضر در فرمول یک داروی تیروئید اشاره کردند و فقط شامل علائم خاصی بودند که در گزارش‌های منفی ذکر شده بود، 2000 برابر افزایش یافت. به‌طور مشابه، پس از اینکه تبلیغات عمومی باعث شد ساکنان جامعه به اشتباه باور کنند که در معرض مواد سمی یا زباله‌های خطرناک قرار گرفته‌اند، میزان بروز علائم منتسب به مواجهه خیالی افزایش می‌یابد.

 

تأثیر اثرات دارونما و ضد دارونما بر تحقیقات و عملکرد بالینی
ممکن است تعیین اینکه چه کسی در ابتدای درمان مستعد اثرات دارونما و ضد دارونما است، مفید باشد. برخی از ویژگی‌های مرتبط با این پاسخ‌ها در حال حاضر شناخته شده است، اما تحقیقات آینده می‌توانند شواهد تجربی بهتری برای این ویژگی‌ها ارائه دهند. به نظر نمی‌رسد خوش‌بینی و حساسیت به پیشنهاد ارتباط نزدیکی با پاسخ به دارونما داشته باشند. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد اثر ضد دارونما در بیمارانی که مضطرب‌تر هستند، قبلاً علائمی به دلایل پزشکی ناشناخته را تجربه کرده‌اند یا در بین افرادی که داروهای فعال مصرف می‌کنند، دچار پریشانی روانی قابل توجهی هستند، بیشتر رخ می‌دهد. در حال حاضر هیچ شواهد روشنی در مورد نقش جنسیت در اثرات دارونما یا ضد دارونما وجود ندارد. تصویربرداری، خطر چند ژنی، مطالعات ارتباط ژنومی و مطالعات دوقلوها ممکن است به روشن شدن چگونگی مکانیسم‌های مغزی و ژنتیک منجر به تغییرات بیولوژیکی شود که به عنوان پایه‌ای برای اثرات دارونما و ضد دارونما عمل می‌کنند.

تعامل بین بیماران و پزشکان بالینی می‌تواند بر احتمال اثرات دارونما و عوارض جانبی گزارش‌شده پس از دریافت دارونما و داروهای فعال تأثیر بگذارد. اعتماد بیماران به پزشکان بالینی و رابطه خوب آنها، و همچنین ارتباط صادقانه بین بیماران و پزشکان، ثابت شده است که علائم را کاهش می‌دهد. بنابراین، بیمارانی که معتقدند پزشکان همدل هستند و علائم سرماخوردگی را گزارش می‌کنند، خفیف‌تر و کوتاه‌تر از کسانی هستند که معتقدند پزشکان همدل نیستند. بیمارانی که معتقدند پزشکان همدل هستند، کاهش شاخص‌های عینی التهاب، مانند اینترلوکین-8 و تعداد نوتروفیل‌ها را نیز تجربه می‌کنند. انتظارات مثبت پزشکان بالینی نیز در اثر دارونما نقش دارد. یک مطالعه کوچک که مسکن‌های بی‌حس‌کننده و درمان دارونما را پس از کشیدن دندان مقایسه می‌کرد، نشان داد که پزشکان از این موضوع آگاه بودند که بیمارانی که مسکن دریافت می‌کنند، با تسکین درد بیشتری همراه هستند.

اگر بخواهیم بدون اتخاذ رویکردی پدرسالارانه از اثر دارونما برای بهبود نتایج درمان استفاده کنیم، یک راه این است که درمان را به شیوه‌ای واقع‌بینانه اما مثبت توصیف کنیم. نشان داده شده است که افزایش انتظارات از مزایای درمانی، پاسخ بیمار به مورفین، دیازپام، تحریک عمقی مغز، تجویز داخل وریدی رمیفنتانیل، تجویز موضعی لیدوکائین، درمان‌های مکمل و یکپارچه (مانند طب سوزنی) و حتی جراحی را بهبود می‌بخشد.

بررسی انتظارات بیمار اولین گام در گنجاندن این انتظارات در عمل بالینی است. هنگام ارزیابی نتایج بالینی مورد انتظار، می‌توان از بیماران خواست تا از مقیاسی از 0 (بدون فایده) تا 100 (حداکثر فایده قابل تصور) برای ارزیابی مزایای درمانی مورد انتظار خود استفاده کنند. کمک به بیماران در درک انتظاراتشان از جراحی انتخابی قلب، پیامدهای ناتوانی را در 6 ماه پس از جراحی کاهش می‌دهد. ارائه راهنمایی در مورد استراتژی‌های مقابله با درد به بیماران قبل از جراحی داخل شکمی، درد پس از عمل و دوز داروی بیهوشی را به طور قابل توجهی (تا 50٪) کاهش می‌دهد. روش‌های استفاده از این اثرات چارچوبی نه تنها شامل توضیح مناسب بودن درمان برای بیماران، بلکه توضیح نسبت بیمارانی است که از آن سود می‌برند. به عنوان مثال، تأکید بر اثربخشی دارو برای بیماران می‌تواند نیاز به مسکن‌های پس از عمل را که بیماران می‌توانند خودشان کنترل کنند، کاهش دهد.

در عمل بالینی، ممکن است روش‌های اخلاقی دیگری برای استفاده از اثر دارونما وجود داشته باشد. برخی مطالعات از اثربخشی روش «دارونما با برچسب باز» پشتیبانی می‌کنند، که شامل تجویز دارونما به همراه داروی فعال و اطلاع‌رسانی صادقانه به بیماران مبنی بر اینکه افزودن دارونما اثرات مفید داروی فعال را افزایش می‌دهد و در نتیجه اثربخشی آن را افزایش می‌دهد، می‌شود. علاوه بر این، می‌توان اثربخشی داروی فعال را از طریق شرطی‌سازی حفظ کرد و در عین حال دوز را به تدریج کاهش داد. روش عملیاتی خاص، جفت کردن دارو با نشانه‌های حسی است که به ویژه برای داروهای سمی یا اعتیادآور مفید است.

برعکس، اطلاعات نگران‌کننده، باورهای نادرست، انتظارات بدبینانه، تجربیات منفی گذشته، اطلاعات اجتماعی و محیط درمان می‌توانند منجر به عوارض جانبی شوند و مزایای درمان علامتی و تسکینی را کاهش دهند. عوارض جانبی غیر اختصاصی داروهای فعال (متناوب، ناهمگن، وابسته به دوز و تکرارپذیری غیرقابل اعتماد) رایج هستند. این عوارض جانبی می‌تواند منجر به پایبندی ضعیف بیماران به برنامه درمانی (یا برنامه قطع) تجویز شده توسط پزشک شود و آنها را ملزم به تغییر به داروی دیگر یا اضافه کردن داروهای دیگر برای درمان این عوارض جانبی کند. اگرچه برای تعیین ارتباط واضح بین این دو به تحقیقات بیشتری نیاز داریم، اما این عوارض جانبی غیر اختصاصی ممکن است ناشی از اثر ضد دارونما باشد.

ممکن است توضیح عوارض جانبی برای بیمار در عین برجسته کردن فواید آن مفید باشد. همچنین توصیف عوارض جانبی به شیوه‌ای حمایتی و نه به شیوه‌ای فریبنده می‌تواند مفید باشد. به عنوان مثال، توضیح نسبت بیماران بدون عوارض جانبی به بیماران، به جای نسبت بیماران دارای عوارض جانبی، می‌تواند میزان بروز این عوارض جانبی را کاهش دهد.

پزشکان موظفند قبل از اجرای درمان، رضایت آگاهانه معتبری از بیماران دریافت کنند. به عنوان بخشی از فرآیند رضایت آگاهانه، پزشکان باید اطلاعات کاملی را برای کمک به بیماران در تصمیم‌گیری آگاهانه ارائه دهند. پزشکان باید تمام عوارض جانبی بالقوه خطرناک و از نظر بالینی قابل توجه را به طور واضح و دقیق توضیح دهند و به بیماران اطلاع دهند که تمام عوارض جانبی باید گزارش شوند. با این حال، فهرست کردن عوارض جانبی خوش‌خیم و غیر اختصاصی که نیازی به مراقبت پزشکی ندارند، به صورت یک به یک، احتمال وقوع آنها را افزایش می‌دهد و پزشکان را با مشکل مواجه می‌کند. یک راه حل ممکن این است که اثر ضد دارونما را به بیماران معرفی کنند و سپس از آنها بپرسند که آیا پس از آگاهی از این وضعیت، مایل به کسب اطلاعات در مورد عوارض جانبی خوش‌خیم و غیر اختصاصی درمان هستند یا خیر. این روش "رضایت آگاهانه زمینه‌ای" و "بررسی مجاز" نامیده می‌شود.

بررسی این مسائل با بیماران می‌تواند مفید باشد، زیرا باورهای نادرست، انتظارات نگران‌کننده و تجربیات منفی با داروهای قبلی می‌تواند منجر به اثر ضد دارونما شود. آنها قبلاً چه عوارض جانبی آزاردهنده یا خطرناکی داشته‌اند؟ آنها نگران چه عوارض جانبی هستند؟ اگر در حال حاضر از عوارض جانبی خوش‌خیم رنج می‌برند، فکر می‌کنند این عوارض جانبی چقدر تأثیر دارند؟ آیا انتظار دارند که عوارض جانبی با گذشت زمان بدتر شوند؟ پاسخ‌های داده شده توسط بیماران ممکن است به پزشکان کمک کند تا نگرانی‌های آنها در مورد عوارض جانبی را کاهش دهند و درمان را قابل تحمل‌تر کنند. پزشکان می‌توانند به بیماران اطمینان دهند که اگرچه عوارض جانبی می‌توانند مشکل‌ساز باشند، اما در واقع بی‌ضرر هستند و از نظر پزشکی خطرناک نیستند، که این امر ممکن است اضطرابی را که باعث عوارض جانبی می‌شود، کاهش دهد. برعکس، اگر تعامل بین بیماران و پزشکان بالینی نتواند اضطراب آنها را کاهش دهد یا حتی آن را تشدید کند، عوارض جانبی را تشدید می‌کند. یک بررسی کیفی از مطالعات تجربی و بالینی نشان می‌دهد که رفتار غیرکلامی منفی و روش‌های ارتباطی بی‌تفاوت (مانند گفتار همدلانه، عدم تماس چشمی با بیماران، گفتار یکنواخت و نداشتن لبخند بر چهره) می‌تواند اثر ضد دارونما را تقویت کند، تحمل بیمار را نسبت به درد کاهش دهد و اثر دارونما را کاهش دهد. عوارض جانبی فرضی اغلب علائمی هستند که قبلاً نادیده گرفته می‌شدند یا از آنها چشم‌پوشی می‌شد، اما اکنون به دارو نسبت داده می‌شوند. اصلاح این نسبت‌دهی نادرست می‌تواند دارو را قابل تحمل‌تر کند.

عوارض جانبی گزارش شده توسط بیماران ممکن است به صورت غیرکلامی و پنهانی بیان شوند و بیانگر تردید، تردید یا اضطراب در مورد دارو، برنامه درمانی یا مهارت‌های حرفه‌ای پزشک باشند. در مقایسه با ابراز تردید به طور مستقیم به پزشکان بالینی، عوارض جانبی دلیل کمتر خجالت‌آور و به راحتی قابل قبولی برای قطع دارو هستند. در این شرایط، شفاف‌سازی و بحث صادقانه در مورد نگرانی‌های بیمار می‌تواند به جلوگیری از موقعیت‌های قطع دارو یا عدم رعایت درمان کمک کند.

تحقیق در مورد اثرات دارونما و ضد دارونما در طراحی و اجرای کارآزمایی‌های بالینی و همچنین تفسیر نتایج معنادار است. اولاً، در صورت امکان، کارآزمایی‌های بالینی باید شامل گروه‌های مداخله بدون مداخله باشند تا عوامل مخدوش‌کننده مرتبط با اثرات دارونما و ضد دارونما، مانند میانگین رگرسیون علائم، توضیح داده شوند. ثانیاً، طراحی طولی کارآزمایی بر میزان پاسخ به دارونما، به ویژه در طراحی متقاطع، تأثیر خواهد گذاشت، زیرا برای شرکت‌کنندگانی که ابتدا داروی فعال را دریافت کرده‌اند، تجربیات مثبت قبلی انتظاراتی را به همراه خواهد داشت، در حالی که شرکت‌کنندگانی که ابتدا دارونما دریافت کرده‌اند، این انتظارات را ایجاد نمی‌کنند. از آنجایی که آگاه کردن بیماران از مزایا و عوارض جانبی خاص درمان ممکن است میزان این مزایا و عوارض جانبی را افزایش دهد، بهتر است در طول فرآیند رضایت آگاهانه در کارآزمایی‌هایی که یک داروی خاص را مطالعه می‌کنند، ثبات در اطلاعات مربوط به مزایا و عوارض جانبی ارائه شده حفظ شود. در یک متاآنالیز که اطلاعات به ثبات نمی‌رسد، نتایج باید با احتیاط تفسیر شوند. بهتر است محققانی که داده‌های مربوط به عوارض جانبی را جمع‌آوری می‌کنند، از گروه درمانی و وضعیت عوارض جانبی بی‌اطلاع باشند. هنگام جمع‌آوری داده‌های عوارض جانبی، یک لیست علائم ساختاریافته بهتر از یک نظرسنجی باز است.

04a37e41103265530ded4374d152caee413c1686


زمان ارسال: ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴