در ۱۰ آوریل ۲۰۲۳، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، لایحهای را امضا کرد که رسماً به «وضعیت اضطراری ملی» کووید-۱۹ در ایالات متحده پایان داد. یک ماه بعد، کووید-۱۹ دیگر «وضعیت اضطراری بهداشت عمومی با نگرانی بینالمللی» محسوب نمیشود. در سپتامبر ۲۰۲۲، بایدن گفت که «همهگیری کووید-۱۹ پایان یافته است» و در آن ماه بیش از ۱۰۰۰۰ مرگ مرتبط با کووید-۱۹ در ایالات متحده رخ داد. البته، ایالات متحده در بیان چنین اظهاراتی تنها نیست. برخی از کشورهای اروپایی در سال ۲۰۲۲ پایان وضعیت اضطراری همهگیری کووید-۱۹ را اعلام کردند، محدودیتها را لغو کردند و کووید-۱۹ را مانند آنفولانزا مدیریت کردند. چه درسهایی میتوانیم از چنین اظهاراتی در تاریخ بگیریم؟
سه قرن پیش، پادشاه لویی پانزدهم فرانسه فرمان داد که همهگیری طاعون که در جنوب فرانسه بیداد میکرد، پایان یافته است (به عکس مراجعه کنید). قرنهاست که طاعون تعداد قابل توجهی از مردم را در سراسر جهان کشته است. از سال ۱۷۲۰ تا ۱۷۲۲، بیش از نیمی از جمعیت مارسی جان خود را از دست دادند. هدف اصلی این فرمان، اجازه دادن به بازرگانان برای از سرگیری فعالیتهای تجاری خود بود و دولت از مردم دعوت کرد تا در مقابل خانههای خود آتش روشن کنند تا پایان طاعون را «به طور عمومی جشن بگیرند». این فرمان پر از مراسم و نمادگرایی بود و معیاری برای اعلامیهها و جشنهای بعدی پایان شیوع بیماری تعیین کرد. همچنین، منطق اقتصادی پشت چنین اعلامیههایی را به روشنی روشن میکند.
اعلامیهای مبنی بر آتشبازی در پاریس برای جشن گرفتن پایان طاعون در پرووانس، ۱۷۲۳.
اما آیا این فرمان واقعاً به طاعون پایان داد؟ البته که نه. در پایان قرن نوزدهم، همهگیریهای طاعون همچنان رخ میداد، که در طی آن الکساندر یرسین در سال ۱۸۹۴ عامل بیماریزای یرسینیا پستیس را در هنگ کنگ کشف کرد. اگرچه برخی از دانشمندان معتقدند که طاعون در دهه ۱۹۴۰ ناپدید شد، اما به هیچ وجه نمیتوان آن را یک یادگار تاریخی دانست. این بیماری به شکل بومی مشترک بین انسان و دام در مناطق روستایی غرب ایالات متحده انسان را آلوده کرده و در آفریقا و آسیا شایعتر است.
بنابراین نمیتوانیم از این سوال نپرسیم: آیا این بیماری همهگیر بالاخره پایان خواهد یافت؟ اگر چنین است، چه زمانی؟ سازمان بهداشت جهانی، شیوع بیماری را زمانی پایان یافته میداند که هیچ مورد تایید شده یا مشکوکی به مدت دو برابر حداکثر دوره کمون ویروس گزارش نشده باشد. با استفاده از این تعریف، اوگاندا پایان آخرین شیوع ابولا در این کشور را در 11 ژانویه 2023 اعلام کرد. با این حال، از آنجا که یک بیماری همهگیر (اصطلاحی مشتق شده از کلمات یونانی pan ["all"] و demos ["people"]) یک رویداد اپیدمیولوژیک و اجتماعی-سیاسی است که در مقیاس جهانی رخ میدهد، پایان یک بیماری همهگیر، مانند آغاز آن، نه تنها به معیارهای اپیدمیولوژیک، بلکه به عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی نیز بستگی دارد. با توجه به چالشهای پیش روی حذف ویروس همهگیر (از جمله نابرابریهای ساختاری سلامت، تنشهای جهانی که بر همکاریهای بینالمللی، تحرک جمعیت، مقاومت ضد ویروسی و آسیبهای زیستمحیطی که میتواند رفتار حیات وحش را تغییر دهد) نیز بستگی دارد، جوامع اغلب استراتژیای را با هزینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کمتر انتخاب میکنند. این استراتژی شامل اجتنابناپذیر دانستن برخی از مرگها برای گروههای خاصی از افراد با شرایط اجتماعی-اقتصادی ضعیف یا مشکلات اساسی سلامت است.
بنابراین، این بیماری همهگیر زمانی پایان مییابد که جامعه رویکردی عملگرایانه به هزینههای اجتماعی-سیاسی و اقتصادی اقدامات بهداشت عمومی اتخاذ کند - به طور خلاصه، زمانی که جامعه میزان مرگ و میر و عوارض مرتبط را عادی کند. این فرآیندها همچنین در آنچه که به عنوان "بومی" بیماری شناخته میشود، نقش دارند ("بومی" از یونانی en ["in"] و demos میآید)، فرآیندی که شامل تحمل تعداد مشخصی از عفونتها میشود. بیماریهای بومی معمولاً باعث شیوع گاه به گاه بیماری در جامعه میشوند، اما منجر به اشباع بخشهای اورژانس نمیشوند.
آنفولانزا یک نمونه است. همهگیری آنفولانزای H1N1 در سال ۱۹۱۸، که اغلب به عنوان "آنفولانزای اسپانیایی" شناخته میشود، ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر را در سراسر جهان، از جمله حدود ۶۷۵۰۰۰ نفر در ایالات متحده، کشت. اما سویه آنفولانزای H1N1 ناپدید نشده است، بلکه همچنان در انواع خفیفتر در گردش است. مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) تخمین میزند که به طور متوسط ۳۵۰۰۰ نفر در ایالات متحده در طول دهه گذشته هر ساله بر اثر آنفولانزا جان خود را از دست دادهاند. جامعه نه تنها این بیماری را "بومی" کرده است (که اکنون یک بیماری فصلی است)، بلکه میزان مرگ و میر و عوارض سالانه آن را نیز عادی میکند. جامعه همچنین آن را به امری عادی تبدیل میکند، به این معنی که تعداد مرگ و میرهای قابل تحمل یا واکنش به آن، به یک اجماع تبدیل شده و در رفتارهای اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی و همچنین انتظارات، هزینهها و زیرساختهای نهادی گنجانده شده است.
مثال دیگر، بیماری سل است. در حالی که یکی از اهداف بهداشتی در اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد، «ریشهکنی سل» تا سال ۲۰۳۰ است، باید دید که اگر فقر مطلق و نابرابری شدید ادامه یابد، چگونه به این هدف دست خواهیم یافت. سل یک «قاتل خاموش» بومی در بسیاری از کشورهای کمدرآمد و متوسط است که به دلیل کمبود داروهای ضروری، منابع پزشکی ناکافی، سوءتغذیه و شرایط مسکن پرجمعیت ایجاد میشود. در طول همهگیری کووید-۱۹، میزان مرگ و میر ناشی از سل برای اولین بار در بیش از یک دهه افزایش یافت.
وبا نیز به یک بیماری بومی تبدیل شده است. در سال ۱۸۵۱، اثرات بهداشتی وبا و اختلال آن در تجارت بینالمللی، نمایندگان قدرتهای امپریالیستی را بر آن داشت تا اولین کنفرانس بینالمللی بهداشت را در پاریس تشکیل دهند تا در مورد چگونگی کنترل این بیماری بحث کنند. آنها اولین مقررات بهداشت جهانی را تدوین کردند. اما در حالی که عامل بیماریزای ایجاد کننده وبا شناسایی شده و درمانهای نسبتاً سادهای (از جمله آبرسانی و آنتیبیوتیکها) در دسترس بوده است، تهدید سلامتی ناشی از وبا هرگز واقعاً پایان نیافته است. در سراسر جهان، سالانه ۱.۳ تا ۴ میلیون مورد وبا و ۲۱۰۰۰ تا ۱۴۳۰۰۰ مرگ و میر مرتبط با آن وجود دارد. در سال ۲۰۱۷، گروه ویژه جهانی کنترل وبا نقشه راهی را برای ریشهکنی وبا تا سال ۲۰۳۰ تعیین کرد. با این حال، شیوع وبا در سالهای اخیر در مناطق مستعد درگیری یا فقیر در سراسر جهان افزایش یافته است.
اچآیوی/ایدز شاید مناسبترین نمونه از اپیدمی اخیر باشد. در سال ۲۰۱۳، در اجلاس ویژه اتحادیه آفریقا که در ابوجا، نیجریه برگزار شد، کشورهای عضو متعهد شدند که تا سال ۲۰۳۰ گامهایی در جهت ریشهکنی اچآیوی و ایدز، مالاریا و سل بردارند. در سال ۲۰۱۹، وزارت بهداشت و خدمات انسانی به طور مشابه ابتکاری را برای ریشهکنی اپیدمی اچآیوی در ایالات متحده تا سال ۲۰۳۰ اعلام کرد. هر ساله حدود ۳۵۰۰۰ مورد جدید ابتلا به اچآیوی در ایالات متحده وجود دارد که بخش عمدهای از آن به دلیل نابرابریهای ساختاری در تشخیص، درمان و پیشگیری است، در حالی که در سال ۲۰۲۲، ۶۳۰۰۰۰ مرگ و میر مرتبط با اچآیوی در سراسر جهان رخ خواهد داد.
اگرچه اچآیوی/ایدز همچنان یک مشکل بهداشت عمومی جهانی است، اما دیگر یک بحران بهداشت عمومی محسوب نمیشود. در عوض، ماهیت بومی و روتین اچآیوی/ایدز و موفقیت درمان ضد رتروویروسی، آن را به یک بیماری مزمن تبدیل کرده است که کنترل آن باید برای منابع محدود با سایر مشکلات بهداشت جهانی رقابت کند. حس بحران، اولویت و فوریت مرتبط با اولین کشف اچآیوی در سال ۱۹۸۳ کاهش یافته است. این فرآیند اجتماعی و سیاسی، مرگ هزاران نفر را هر ساله عادی کرده است.
بنابراین، اعلام پایان یک بیماری همهگیر، نقطهای را نشان میدهد که در آن ارزش جان یک فرد به یک متغیر آماری تبدیل میشود - به عبارت دیگر، دولتها تصمیم میگیرند که هزینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نجات یک زندگی از مزایای آن بیشتر است. شایان ذکر است که بیماریهای بومی میتوانند با فرصتهای اقتصادی همراه باشند. ملاحظات بلندمدت بازار و مزایای اقتصادی بالقوهای برای پیشگیری، درمان و مدیریت بیماریهایی که زمانی همهگیریهای جهانی بودند، وجود دارد. به عنوان مثال، بازار جهانی داروهای HIV در سال ۲۰۲۱ حدود ۳۰ میلیارد دلار ارزش داشت و انتظار میرود تا سال ۲۰۲۸ از ۴۵ میلیارد دلار فراتر رود. در مورد بیماری همهگیر کووید-۱۹، «کووید طولانی» که اکنون به عنوان یک بار اقتصادی دیده میشود، میتواند نقطه رشد اقتصادی بعدی برای صنعت داروسازی باشد.
این سوابق تاریخی روشن میکند که آنچه پایان یک بیماری همهگیر را تعیین میکند، نه یک اعلام اپیدمیولوژیک و نه هیچ اعلام سیاسی است، بلکه عادیسازی مرگ و میر و ابتلا به آن از طریق عادیسازی و بومیسازی بیماری است که در مورد بیماری همهگیر کووید-۱۹ به عنوان «زندگی با ویروس» شناخته میشود. آنچه که به این بیماری همهگیر پایان داد، همچنین عزم دولت مبنی بر اینکه بحران بهداشت عمومی مرتبط دیگر تهدیدی برای بهرهوری اقتصادی جامعه یا اقتصاد جهانی نیست، بود. بنابراین، پایان دادن به وضعیت اضطراری کووید-۱۹ فرآیندی پیچیده از تعیین نیروهای قدرتمند سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی است و نه نتیجه ارزیابی دقیق واقعیتهای اپیدمیولوژیک و نه صرفاً یک حرکت نمادین است.
زمان ارسال: ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳





